باي باي پوشک
سلام گل مامان به قول خودت سلامو عليتُم
يه خبر داغ برات دارم ديگه پانيذ من نيازي به پوشک نداره و خودش به دستشويي ميره
جالب اينکه فقط دو روز براي اين مورد وقت گذاشتم واصلا فکر نمي کردم که دخترم به اين سرعت ياد بگيره البته يک روز قبل يه کتاب کودک در همين مورد برات خريدم و اونو يک بار خودم خواندم همون شب براي اولين بار به من گفتي مي خواي بري دستشويي واقعا ذوق کردم روز بعد هم بابايي کتابو برات خواند البته خيلي با صبر و حوصله طوري که ديگه اصلا از پوشک متنفر شدي و روز بعد خودت پوشکت را درآوردي و توي سطل زباله انداختي جالب اينکه از اون قسمت کتاب که کيتي در دستشويي را مي بنده بيشتر خوشت اومد و همين کار را خودت هم انجام ميدي.
اين روزها با بابايي خيلي انس گرفتي جوري که به قول بابايي رفيق بابايي شدي با هم بيرون مي رويد کباب سوخته بازي مي کنيد و ...
مامان امجد هم تازه از تهران اومده دستش بهتر شده ولي نه اونجوري که بتونه تو را بغل کنه بايد هنوز فيزيوتراپي کنه
تعطيلي روز پدر به شهربازي سيتي سنتر اصفهان رفتيم شما فقط از سرسره بادي خوشت اومد ولي دوست داشتي خودت روي سر سره بازي کني وقتي به بالاي پلکان سرسره مي رسيدي برمي گشتي و دوتا بچه بزرگتر از خودت را ميزدي نميدونم اين زدن رو از کجا ياد گرفتي کاري کردي که دوتا بچه به سراغ بازي هاي ديگر رفتند اين وسط پويا و خاله مهسا از خنده روده بُر شده بودند.
شعرهايي که پانيذ ميتونه بخونه
توپولويم توپولو ، عروسک قشنگ من ، جوجه طلايي ، توپ قلقلي
جملاتي که پانيذ گاهي وقتها با خودش زمزمه ميکنه
بابا جدادي را دوس داري؟ نه
چرا دوس نداري بابا جدادي که پاستيل ميخره ، شُتولات ميخره ، مامان مهشيد ميخره ، ميوه ميخره ،....
sms به زبان پانيذ ام ام اس
perfect steps پرفت اسپس
دلارام دلاما
اينم کيتي خوشحال که باعث شد تو پوشک را ترک کني