تباب خور من
يکي يدونه عزيز دردونه چراغ خونه
از روزي که غذا خوردن شروع کردي ماست خيلي دوست داشتي به صورتي که هروقت مي خوام بهت غذا بدم اول غذا را ميارم بعد از اينکه چند قاشق خوردي ماست ميارم چون اگه ماستو ببيني ديگه محال غذاتو بخوري اينم عکس ماست خوردن شما
پريشب براي شام به پارک رفتيم خاله بابا احسان دعوتمون کرده بود وقتي امير محمد پسر خاله بابا را ديدي خوشحال شدي و هي بهش ميگفتي بش بش و اصرا داشتي که بشينه و باهات بازي کنه ولي ماماني نميدوني اون خيلي کوچولوئه و نميتونه بشينه
تا سفره را انداختند من برات يه سيخ کباب برداشتم بهت دادم، وقتي يه لقمه تموم ميکردي مي گفتي تباب تباب! تقريبا يه سيخ خوردي اولين باري بود که اين طوري با اشتها غذا خوردي مامانو خيلي خوشحال کردي عشقم
بعد دوباره پا شدي به بازي کردن هي دستاتو براي بغل همه باز ميکردي مي رفتي بغلشون خودتو لوس ميکردي بعد هم يه پياله ماست خوردي و روي پاي عمه خوابيدي
ديروز عصر بردمت حمام تقريبا دوش يک ساعت گرفتي آخه عزيزم هوا خيلي گرم شده و شما هم که مثل بابا گرمايي هستي بعد برات کباب گرم کردم رفتم تو آشپزخونه تا به کارام برسم پنج دقيقه بعد صدام کردي اومدم ديدم بشقابت خاليه بشقابو بلند کردي تا بهم بدي (معمولا هر وقت چيزي را ميخوري بشقابت را بلند ميکني تا به من بدي) منم خيلي خوشحال شدم فکر کردم همشو خوردي ولي بعد که اطراف زير اندازت را نگاه کردم ديدم تکه هاي کباب همه جا پخش شده زير ميز، زير مبل خيلي از دستت ناراحت شدم و با اخم نگاهت کردم تو هم طبق عادت هميشه حواس منو با يه چيزي مثل اشاره کردن به تلويزيون و يا عروسکهات پرت کردي
هر وقت مي خوايم از خونه بيرون بزنيم اگر تلويزيون روشن باشه خاموش کردن با شماست يعني امکان نداره يادت بره و من از اين کارت خيلي ممنونم ولي وقتي هم من و بابا تلويزيون تماشا مي کنيم هم اين کار را انجام ميدي که نميدونم در اين مورد بايد ازت تشکر کنم و يا سرزنشت کنم البته حق هم داري چون تنها ساعتي که خانواده سه نفري ما دور هم جمع ميشه تقريبا سه ساعت بيشتر نيست مثل اينکه با اين کارت مي خواي ما بيشتر بهم توجه کنيم و جمع صميمي تري داشته باشي
يه ستاره براي اين کار زيبايت بهت جايزه ميدم