پانيذپانيذ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

پرنسس کوچولوی من

سفره نذري مامان جون

1392/4/10 12:44
نویسنده : مامان
144 بازدید
اشتراک گذاری

کودک من نازنينم

از بهترينهايت مينويسم 

برايت بهترينها را مي خواهم 

و اميدوارم برايت بهترين باشم

اواخر خردادماه 92 هستيم چهارشنبه هفته پيش به خونه مادربزرگ مامان رفتيم تا خونه را براي روز بعد آماده کنيم آخه عصر پنجشنبه مامان امجد سفره داشت. خاله امين و مريم خانم هم اونجا بودند شما اول بار غريبي مي کردي ولي بعد که سفره را براي روز بعد انداختيم از اول تا آخر سفره ميدويدي ميخنديدي گاهي وقتها هم سفره را مي کشيدي و بهم ميزدي وقتي بشقابها را چيديم ديگه تو سفره نرفتي


روز پنجشنبه را مرخصي گرفتم تا به مامانم کمک کنم ولي چون مي خواستند روي پلوپز شله زرد درست کنند و براي شما خطرناک بود خونه مونديم. پويا جونم پيشت اومد تا تنها نباشي.قبل از ناهار دوش گرفتيم و بعد خوابيديم تا براي عصر سرحال باشيم.

سر سفره همه بودند غير از عمه زهرا و سارا که به تهران رفتند آخه حميد پسرعمه زهرا مي خواست به ترکيه برود و برايش يه مهموني خداحافظي گرفته بودند خلاصه جاشون خالي بود. کيان پسر دخترعمو عاطفه که سه ماه از تو کوچيکتر هم راه افتاده بود و مامانش دنبالش از اين طرف به اون طرف ميرفت. وقتي دعا مي خواندند تو با صداي بلند عمه الهامت را صدا ميزدي وقتي ميرفتي پيش عمه پويا را صدا ميزدي مونده بودي که الان بايد پيش کدوم يکيشون بري.

تا شب کلي با ديبا، دلارام و ساغر بازي کردي آهنگ تولدت مبارک را برات گذاشتم تا برقصي رفتي دست ديبا را گرفتي بهش گفتي ناي ناي و با هم رقصيديد 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

مريم بانو
12 تیر 92 11:47
دوست عزيزم مامان حواس پرت بالاخره معلوم کن آخر خرداديم يا 10 تيريم ؟ بچه رو دچار تناقض کردي با اين تاريخ نويسيت!!!
maryam sadat hosseini
19 تیر 92 12:38
مامانی درسا
13 آذر 92 2:16
عزیز من گل من تولدت هزاران بار مبارک